• سوالات متداول
  • بلاگ
  • ارتباط با ما
  • سوالات متداول
  • بلاگ
  • ارتباط با ما
  • سوالات متداول
  • بلاگ
  • ارتباط با ما
  • سوالات متداول
  • بلاگ
  • ارتباط با ما
پست وبلاگ
مطالب علمی

رمز و راز زمان ذهنی

زمان مطالعه: 4 دقیقه

خانه مهارت- مغز

راه حلی برای معمای حل نشده‌ی «ما چگونه گذر زمان را احساس می‌کنیم؟»

هوشیاری پدیدار یک راز است.

احساس شادی و درد ما، احساس رنگ آبی، طعم شکلاتی که هوسش آن را می‌کنید، همه این تجربیات توسط علم قابل توضیح نیستند. در هنگام احساس درد یا زمانی که گیرنده‌های چشایی تحریک می‌شوند، یک عصب‌روان‌شناس می‌تواند به شما بگوید که کدام شبکه‌ها، در کدام نواحی مغز فعال هستند. یک فیزیکدان می تواند طول موج تابش الکترومغناطیسی را توضیح دهد که بین 400 تا 450 نانومتر برای نور آبی قرار دارد. 

علم از منظر سوم شخص ما را در مورد آنچه در جهان است آگاه می‌کند. تجربه ما، دیدگاه اول شخص (من) نسبت به جهان است. تجربه مربوط به فعالیت اعصاب، امواج الکترومغناطیسی یا رفتار بیرونی یک انسان نیست، بلکه در مورد احساسی است که برای من دارد مانند ادراک، فکر کردن و عمل کردن.

روانشناسی و علوم اعصاب در توضیح چگونگی ادراک (به عنوان فرآیند) و رفتار (به عنوان حرکت) ما انسان‌ها، از منظر سوم شخص پیشرفت مداومی داشته اند. این علوم اگرچه همیشه در حال تغییر و تجدید نظر دائمی اند، اما محققان بر روی بسیاری از حقایق اساسی در مورد نحوه دیدن، شنیدن، احساس کردن، فکر کردن، برنامه‌ریزی، استفاده از زبان و …  توسط انسان توافق دارند. با این حال، تجربه‌ی زمان همچنان یک راز باقی مانده است. ما گذر زمان را احساس می‌کنیم و مدت زمان را تخمین می‌زنیم. ده دقیقه بدون سرگرمی ممکن است پایان‌ناپذیر به نظر بیاید، و ما احساس می‌کنیم که بسیار بیشتر از آنچه ساعت نشان می‌دهد طول کشیده است. همان ده دقیقه اگر در یک مکالمه که شما را درگیر خود کرده، سپری شود، خیلی سریع می‌گذر و از دید شما ممکن است فقط یک دقیقه طول بکشد. ما به وضوح زمان را تجربه می‌کنیم. محققانی درک زمان را مطالعه می‌کنند. اما مغز چگونه زمان را پردازش می‌کند؟ سوال اصلی این است، و درباره آن بین محققین اتفاق نظر وجود ندارد. تئوری‌های متفاوت و انحصاری بسیار زیادی وجود دارد.

زمان ناملموس

یک پاسخ می‌تواند در ویژگی عجیب حس زمان نهفته باشد. زمان ناملموس است. ما نمی‌توانیم آنگونه که به یک سیب، یک صدا، منبع نور یا دندانی که درد می‌کند، اشاره می‌کنیم، به گذر یا مدت زمان هم اشاره کنیم. هیچ اندام حسی برای درک زمان، مشابه گیرنده‌های حواس دیگر وجود ندارد. اعصاب انتقال حسی و نواحی اختصاصی مغز در دیدن، شنیدن، چشیدن، بوییدن و لمس کردن نقش دارند. با این وجود، می‌توانیم زمان را به‌طور مستقیم و گاهی اوقات به‌طور ناخوشایند تجربه کنیم، مانند زمانی که حوصله‌مان سر می‌رود.

تجزیه و تحلیل احساس کسالت احتمالاً می تواند سرنخی از چگونگی احساس گذر زمان ارائه دهد. وقتی منتظریم تا اتفاقی بیفتد، شروع شود یا به پایان برسد، خودِ جسمانی و عاطفی‌مان را به شدت احساس می‌کنیم.  ما مطالعه‌ای را انجام دادیم که در آن افراد را ۷.۵ دقیقه منتظر نگه داشتیم تا آزمایشگر به اتاق انتظار برگردد؛ بدون اطلاع شرکت کنندگان، و وضعیت انتظار، هدف مطالعه ما بود. نتایج این مطالعه روشن و صریح بود، هر چه افراد در حین انتظار احساس ناخوشایندی و برانگیختگی منفی بیشتری داشتند، زمان انتظار ذهنی هم طولانی‌تر بود.

احساس گذر زمان با بدن

ما انسان‌ها احتمالا گذر زمان و مدت زمان را از طریق خود جسمانی و احساسی‌مان احساس و قضاوت می‌کنیم. یک نظریه در مورد “چگونه ما زمان را درک می‌کنیم در حالی که هیچ اندام حسی مختص زمان وجود ندارد” این است که ما گذر زمان را از طریق احساسات فیزیکی خود تجربه می‌کنیم. زمان ذهنی می‌تواند از طریق تداوم خود بدنی (که به صورت پویا و طول زمان، در حال تغییر است) پدیدار شود. احساسات بدن همیشه وجود دارند. ما می‌توانیم چشمان خود را ببندیم، از گوش‌گیر استفاده کنیم، اما حس بدن همیشه باقی می‌ماند.

تحقیقات تجربی خودم زمانی که در دانشگاه کالیفرنیا در سن دیه‌گو کار می‌کردم و تحقیقات اخیر آلیس تگیل از دانشگاه ساپینزا رم، به وضوح به کورتکس اینسولار به‌عنوان منطقه‌ای مهم برای احساس گذر زمان اشاره می‌کند. در مطالعات با دستگاه fMRI، اسکنر مغز، ما از سوژه‌ها خواستیم با فشار دادن یک دکمه زمان را قضاوت کنند، زمانی که فکر می‌کردند تن صدایی که در لحظه درک شده، به مدت زمان تن پخش‌شده‌ قبلی رسیده است. این مطالعه نشان داد که کورتکس اینسولار، به عنوان تابعی از دقت در عملکرد زمان‌بندی به طور قابل‌اطمینانی فعال می‌شود. مطالعات بیشتر توسط تیم محققین به طور خاص به دخالت ضربان قلب و سرعت تنفس هنگامی که مدت زمان را حس می‌کنیم اشاره می‌کند. علاوه بر این، ده‌ها مطالعه به این واقعیت اشاره می‌کنند که در موقعیت‌های شدیدا احساسی، زمانی که بدن فعال است، ما مدت زمان را نسبتاً بیش از واقعیت تخمین می‌زنیم. بدن ما حس زمان را ایجاد می‌کند.

این یافته‌ها می‌توانند پل ارتباطی بین دیدگاه اول شخص ما از احساس گذر زمان و دیدگاه علمی سوم شخص در مورد بدن و مغز باشد. فرآیندهای بدن، مانند چرخه تنفس یا ضربان قلب، معمولاً دارای الگوهای ریتمیک با فرکانس‌های مشخص هستند. رشد مداوم اشتها یا خشم، نشان دهنده افزایش خطی آگاهی بدن است. ثابت شده‌است که این احساسات فیزیکی بر ادراک و تفکر تأثیر می‌گذارد. نمرات تست IQ یا توانایی رانندگی هر فرد، بسته به اینکه آرام یا آشفته باشد، حالش خوب باشد یا بد، گرسنه باشد یا خیر، متفاوت خواهد بود. این مفهوم تجسم است: وضعیت ذهنی من به یک کامپیوتر محاسبه‌گر در سر من بستگی ندارد، بلکه به مغز من بستگی دارد، اندام فیزیکی بدن که از طریق اعصاب، رگ‌های خونی، هورمون‌ها و سیستم ایمنی، با بقیه بدن مرتبط است. می توان گفت ما، به همراه بدن‌مان، زمان هستیم.

احساس ادراک تجربه رمز و راز ذهن
تقویت ذهن و دوری از زوال عقل

تقویت ذهن و دوری از زوال عقل

۱۴۰۰-۱۱-۰۵

چگونه از باتلاق یکنواختی خارج شویم

۱۴۰۰-۱۱-۲۲
چگونه از باتلاق یکنواختی خارج شویم

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های اخیر
  • گوش دادن فعال
  • یادگیری فعال و ۷ هدف استفاده از آن
  • روز جهانی گوش دادن
  • چرا به هدف جدید سال نو نمی‌رسم؟
  • بخشش؛ من می‌بخشم!
دسته بندی مطالب بر مبنای مخاطب
  • مناسب برای خیریه‌ها
  • مناسب برای سازمان ها
  • مناسب برای کادر مدرسه
  • مناسب برای معلمان
  • مناسب برای همه
  • مناسب برای والدین
دسته بندی بر مبنای نوع محتوا
  • خبرهای خانه مهارت
  • خلاصۀ کتاب ها
  • فیلم های کوتاه
  • معرفی لینک های مفید
  • معرفی و تفسیر فیلم‌ها
  • مقاله های علمی ترجمه شده
دسته بندی بر مبنای مهارت
  • مهارت تاب‌آوری
  • مهارت تفکر خلاقانه
  • مهارت تفکر نقادانه
  • مهارت عزت نفس
  • مهارت مدیریت استرس
  • مهارت مدیریت خشم
  • مهارت همدلی
بالا