مهارتهای نرم و سخت
زمان مطالعه: 2 دقیقهشما هم کسی را میشناسید که در رشتهی خودش بسیار مهارت و تعدادی مدرک داشته باشد، ولی نتواند در گروه کار کند؟
یا کسی که دیگران را خیلی خوب هدایت میکند ولی خودش اطلاعات علمی و دقیقی در زمینهی خاصی ندارد؟
مهارتهای ما به دو دستهی کلی تقسیم میشوند، بعضی از آنها قابل اندازهگیری هستند مثل مدرک، تعداد زبانهایی که یک شخص صحبت میکند، یا مثلا آزمایشات علمی که انجام میدهد.
از طرف دیگر، بعضی مهارتها مربوط به افراد میشوند؛ وقتشناسی یا کار تیمی دو تا از این نمونهها هستند.
اگر بخواهیم کاملتر و به تفصیل دربارهی این دستهبندیها صحبت کنیم، به این صورت خواهد بود:
مهارتهای سخت: مهارتها یا مجموعهای از مهارتهای قابل آموزشی هستند که به راحتی میتوانیم آنها را کمّی کنیم. این مهارتها را میتوان از کتاب یا محتواهای آموزشی دیگر یا در حین کار دریافت کرد.
مثل چه مهارتهایی؟ دانستن یک زبان خارجی، یک مدرک یا گواهی، سرعت تایپ کردن، کار کردن با ماشینها، برنامه نویسی کامپیوتر،… .
دستهی دیگر مهارتهای نرم هستند. این مهارتها فردی، درونی هستند و کمّی کردن آنها خیلی سختتر است. به آنها، مهارتهای مردمی، یا بینفردی هم گفته میشود. اینها مهارتهایی هستند که مربوط به روابط و برخورد شما با دیگران میشوند؛
مهارتهای نرم شامل موارد زیر است:
ارتباطات
انعطاف پذیری
رهبری کردن
انگیزش
صبر
متقاعد کردن
تواناییهای حل مساله
کار گروهی
مدیریت زمان
وجدان کاری
…
برعکس مهارتهای سخت، نمیتوانیم دلیل محکمی بیاوریم برای اینکه یک نفر مهارت نرمی را داراست. اگر دنبال کارمندی هستید که کدنویسی بلد باشد، میتوانید به نمرههای کلاسی یا پروژههای قبلی کاندیداها مراجعه کنید. ولی چطور باید تشخیص داد یک نفر وجدان کاری دارد؟ (یا هر کدوم از مهارتهای نرمی که مثال زدیم)
تفاوت کلیدی بین مهارتهای سخت و نرم، نوع به دست آوردن و استفادهی آنهاست.
مهارتهای نرم بیشتر شبیه ویژگیهای شخصی هستند که تمام زندگیمان آنها را میسازیم. آنها وقتی به چشم میآیند که میخواهیم سر موقع جایی باشیم، یا ارتباط برقرار کنیم، یا با یک موقعیت سخت روبهرو شویم. به زبان سادهتر، مهارتهای سخت اطلاعات تکنینکی هستند و مهارتهای نرم عادتهای کلی.
مهارتهای نرم عادتهای شخصی هستند که مدل کار کردن شما را، به تنهایی یا با دیگران، شکل میدهند.
ارتباط موثر
قابل اطمینان بودن
کار گروهی موثر
گوش دادن فعال
نمونههایی از مهارتهای نرمی هستند که در محیط کار به کمک ما میآیند.
شکل گرفتن مهارتهای نرم معمولا سختتر است یا زمان بیشتری میبرد.
واقعیت این است که ما به هر دو دستهی این مهارتها احتیاج داریم، ولی آنها از راهها و وسایل مختلف به دست میآوریم، مثلا مهارتهای سخت را میتوان از کتاب یا محتواهای آموزشی دیگر دریافت کرد. برای همین، اکثرشان در مدرسه یا دانشگاه تدریس میشوند.
پس مهارتهای نرم چطور؟
درست است که این مهارتها درس و کتاب ندارند و از طریق روابط اجتماعی و برخورد با دیگران در ما شکل میگیرند، ولی مدرسه به عنوان فضایی که زمان زیادی را در سنین رشد در آن میگذرانیم هم میتواند موقعیتهایی برای شکلگیری و رشد این مهارتها در برنامهریزیهای درسی یا کلاسی ایجاد کند.
مثلا در فضای آموزشی موقعیت کار گروهی ایجاد شود و در قالب آن، به جز مهارتهای سختی که کسب میشوند، به مهارتهای نرمی مثل مسئولیت پذیری، حل مساله، کار گروهی، تحویل به موقع کار و احترام هم پرداخته شود تا بچهها آنها را یاد گرفته و تمرین کنند.