بزرگترین آسیب برای کودک چیست؟
زمان مطالعه: 3 دقیقهاگر کسی تاریخ چند میلیون سالهی گونهي ما، شیوه زندگی پستانداران و دیگر گونههای پرورشدهنده را درک کند، به سادگی میتواند متوجه نقض بسیاری از استانداردهایی شود که در طول تکامل برای پرورش فرزندان ایجاد شدهاست. تکامل ما را برای غرق شدن دائم در روابط اجتماعی لذت بخش در هر سنی آماده کردهاست. فرهنگ فنی یا صنعتی موجود، بر کار مزدی، پولسازی و غوطهور شدن در فناوریها متمرکز است. ما برای این تکامل نیافتهایم.
یکی از مضرترین، و اگرچه شاید رایجترین، تجربیات امروزی برای کودکان، قطع ارتباط است. کودکان خردسال نسبت به بقیه ما به ارتباط بیشتری نیاز دارند. آرامش دادن و حضور فیزیکی مراقبان استوار و پایدار.
معروفترین قطع ارتباط به عنوان شکستن «تسلسل» توسط ژان لیدلوف در کتاب پرفروشش «مفهوم تسلسل» در سال 1975 توصیف شد. کتاب جدید «جنگل ژان» به زندگی او میپردازد.
لیدلوف با تقابل شیوهی زندگی و تربیت فرزندان در دنیای غرب و مردم آمازون (که ماهانه به آنها سر میزد)، والدین آمریکایی را شوکه کرد و الهامبخش آنها شد. مردم قبیلهی یکانای آمازون شاد و سالم بودند (اگرچه با کمک جعبه کمکهای اولیهاش) از زنده بودن و زندگی کردن راضی بودند، در حالی که هموطنان نیویورکی خود را (در دهههای 1950 و 60) در تنش میدید یا دائماً درگیر خصومت، ترس یا فکر مرگ بودند. او دلیل این تفاوت ها را در تربیت متفاوت فرزندان دانست.
در آمازون، نیازهای کودکان به جای کنترل (مثلاً «آموزش خواب») یا نادیده گرفتن (مثلاً «به نوزادان باید استقلال آموزش داده شود») بدون پرسش برآورده میشد. بچههای آمازونیایی اغلب تا زمانی که خود راه بروند، در آغوش نگه داشته میشدند. جوامع از اصول لانه تکامل یافته (principles of the evolved nest) پیروی میکردند، که با هم از رشد روانی اجتماعی و عصبی-بیولوژیکی بهینه پشتیبانی میکنند.
قطع ارتباط برای کودکان خردسال به چه شکلی است؟ در اینجا برخی از آنچه لیدلوف در خانوادههای معمولی آمریکایی مشاهده کردهاست:
- جدایی فیزیکی، که انتخاب خود کودک نبوده
- نوزاد ساعتها بیرون از آغوش هستند (تماس بدنی با مراقب خود ندارند) و برای مدت طولانی داخل کالسکه یا گهواره رها میشوند
- جدایی از فعالیتهای خانوادگی
- رها کردن کودک در اوقات پریشانی و ناراحتی
- کتک زدن یا به طرز دردناکی تنبیه کردن
- سرزنش کردن کودک
- دور شدن از نظر احساسی
- نادیده گرفتن ارتباطات
- تلاشهای کودک برای ارتباط به اشتباه شناسایی و مجازات شود
- والدین تلاش او را برای درس گرفتن از اعمال نادرستش نمیفهمند و او را تنبیه میکنند
- حرکت کودک در جهان اطرافش به شدت کنترل شدهاست
- عدم اعتماد به ظرفیتهای کودک
- پیش فرض والدین از «بد بودن کودک»
- جدایی والدین (مراقب)، یا از نظر احساسی غایب بودن آنها
- جلوگیری از حرکت طبیعی کودک در فضای باز
بعد از دوران قطع ارتباط در کودکی، بزرگسالان مقدار زیادی از زمان، پول و رنج زیادی صرف از بین بردن حس تنهایی خود میکنند یا سعی میکنند به احساس ارتباط (با خود، دیگران و جهان) بازگردند.
حتی اگر در دوران کودکی، ارتباطات خوبی را تجربه کردیم، باز ممکن است در بزرگسالی احساس قطع ارتباط کنیم. زندگی در یک منطقه شهری که در آن هر روز با افراد غریبه زیادی روبرو میشویم و یا اینکه زمانی را در محیطهای غیربالنده میگذرانیم، میتوانند در این امر تاثیرگذار باشند. گاهی اوقات تلاشهای ما برای برقراری مجدد ارتباط میتواند به خطا برود، برای مثال، اگر به یک فرقه یا گروه انحصاری بپیوندیم، صرفا به این دلیل که به نظر میرسد ارتباط مطلوبی ارائه میدهند، در عوض این اتفاق منجر به انجام کارهایی میشود که در غیر این صورت انجامش را انتخاب نمیکردیم.
یکی از مزایای پاندمی که افراد را مجبور به ماندن در خانه کرده، حضور والدین در کنار فرزندان خردسال است. اگرچه انسان در هر سنی نیاز به احساس ارتباط، دوست داشتن و تعلق داشتن دارد، اما کودک خردسال به ویژه تحت تأثیر قرار میگیرد، زیرا زمانی در زندگی است که فرد در حال سازماندهی عملکردهای مغز خود و بیان احساسات و تجربیات روزمره است.
زمانی که متوجه میشویم ارتباط چقدر مهم است، میتوانیم برای برقراری آن در زندگی خود تلاش کنیم. حتی اگر با مردم امکانپذیر نباشد، ارتباط روزانه با طبیعت میتواند احساس تنهایی را کاهش دهد. حیوانات خانگی میتوانند کمک کنند، همچنین گیاه، درختی که به آن تکیه میدهیم، حس نور خورشید روی پوستمان، زمینی که روی آن استراحت میکنیم نیز میتوانند کمک کنند.